کد مطلب:69610 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:273

پاک از آلودگی کفر و شرک











تـمـام آنـانـی كه خود را شیخ قوم، صدیق قوم یا به هر عنوان دیگر شایسته ترین افراد می خـوانـدنـد و بـا تمسك به این عناوین و شعارهای غیر واقعی، خود را لایق تصدی مقام خلافت می دانـسـتـنـد، سـالیـان درازی را در گـنـداب كـفـر و شـرك مـی زیـسـتـه انـد و پـوسـت، گوشت و اسـتـخـوانـشان در كفر روییده بود. چنین افرادی اگر ایمان به خدا هم در وجودشان رسوخ كند، باز ممكن است یادآوری خاطرات دوران قبل از اسلام، در طرز فكر و تصمیمات آنها تاءثیرگذار باشد.

امـا مـولای مـتـقـیـان (ع) حـتی یك لحظه از عمر گران مایه خویش را در كفر و شرك نزیسته و از هـنـگـامـه بلوغ و بلكه پیش از آن موحّد و مؤ من به خدای یگانه بود. روشن است كه انسانی كه حتی یك لحظه كافر نبوده، به مراتب از انسان هایی كه سالیان متمادی را در كفر سپری كرده اند افضل است. از آنجا كه شخص كافر، اگر مرتكب ظلم به دیگران نشده باشد، دست كم به نفس خویش ظلم كرده است، ظالم است و شخص ظالم نیز اهلیّت مقام امامت و خلافت را ندارد، چرا كه خداوند در قرآن كریم فرموده است:

«... لا یَنالُ عَهْدِی الظّالَمینَ»[1] .

عهد من (امامت) به ظالمین نمی رسد.

بـنـابـرایـن، ردای خلافت و امامت تنها زیبنده مولای متقیان علی (ع)، بود و اگر دیگران به تن كردند، كاری غاصبانه انجام دادند.







    1. بقره (2)، آیه 124.